نکشید تیغ ندهید حکم غضبناک
نکید مخفی وپنهان مدیرو مسئول چالاک
غم لیلای وطن شدغم و درد این زمانه
گیرندید به دختریکه دل اوسپید بُود پاک
مگراین که خود ندانید شُرشور نوجوانی
سروزلفش که نمایان ره او دشمن سفاک
زرهی چنین شتابان چشدیم درچهل سال
نهی ازمنکرما شد روسری دختر این خاک
منکرهزینه دار .را برو گر توان سراغش
که بگیرد بیخ گلویت شکمت کند صد چاک
منکران بی هزینه سروزلف و یک لباسِ
این هنر نباشد بکشی زلف چو دلاک
منکر. آن غول خطرناک که دکل خورد
قدرتی اگر تو داری بگیر و ببند نا پاک
عسگری آنچه بگوید غَل و غش او ندارد
بخدا عاشق جمهوری اسلامیِ و این خاک
تاریخ 5/2/1397
علی عسگری صادق ابادی
طلوع خورشید منبع
درباره این سایت