بیتو ما افتاد و خیزان میرویم سنگلاخ راه
خود چنین کردیم چه سازیم بی گناه
تاتو بودی همدلی بودو صفا هرخانه بود
آه مرامت ساده زیستن زندگی کاشانه بود
بعد تواصحاب قدرت حال مردم راگرفت
هرکدام خواهان سهم پاپتی ها درشگفت
درمیان جَرو بحثِ صاحبان سیم و زر
فرصت تدبیرنماند وقت ساختن رفت هَدر
ای اماما ان حلب اباد نشد آباد و شهر
توسعه پیدا نمود وشد فجیع و صد بدتر
بی پناهان بی پناه تر شد ز بیداد دغل
آنچه فرمودی عیان ازجمود وساز جهل
لشگراشراف رسید باسازوبرگی ازطرب
کاخ مجلل ترزاشرف بهرمردم شد عجب
آن مدیر انقلاب عهد امام امروزیلی است
کاخ شیشه باغ ویلا نازتنان دربغلی است
ای اماما ثروت بی حد حصر آمد فساد
چون حراجی هرچه می بود رفت بباد
آب و چوب و کانی و فولاد و خاک
میبرند ومیند چون روابط شد ملاک
با دلی پرغصه وغم عسگری بس کندگر
انتظاریم تا ببینیم حرف مسؤلان اثر
تاریخ 17/5/1397
علی عسگری صادق ابادی
پاینده باد جمهوری اسلامی ایران
طلوع خورشید منبع
درباره این سایت